English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8968 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sales promotion U افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
debt finance U افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
mark up U نرخ فروش را بالا بردن افزایش نرخ اجناس
woollen draper U پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
increased U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
accretion U افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
bulking U افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
wagners law U براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
multiplier principle U اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
pearlies U جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
on licence U پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
wine seller U میفروش باده فروش شراب فروش خمار
sale maximization U به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
sales force U نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
hard sell U سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
optional claiming race U مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
retardation U [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
foreign military sales U فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
malthusian law of population U نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
furrier U خز فروش پوست فروش
furriers U خز فروش پوست فروش
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
oligopoly U انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
vendible U قابل فروش جنس قابل فروش
vendable U قابل فروش جنس قابل فروش
accretion U افزایش
enhancement U افزایش
raise U افزایش
raises U افزایش
multiplication U افزایش
increments U افزایش
additions U افزایش
access U افزایش
amplification U افزایش
increscent U افزایش
addenda U افزایش
addendum U افزایش
intensification U افزایش
rises U افزایش
rise U افزایش
increases U افزایش
accessing U افزایش
accesses U افزایش
accessed U افزایش
increment U افزایش
addition U افزایش
gained U افزایش
summation U افزایش
accru U افزایش
additament U افزایش
adjunction U افزایش
gain U افزایش
affixture U افزایش
aggrantizement U افزایش
expansion U افزایش
gains U افزایش
accession U افزایش
increased U افزایش
scale up U افزایش
increase U افزایش
auxesis U افزایش
augmentation U افزایش
reduce/enlarge U افزایش
voltage rise U افزایش ولتاژ
augmented U افزایش دادن
ascends U افزایش دادن
augment U افزایش دادن
voltage increase U افزایش ولتاژ
aggrandizement U افزایش بزرگی
augmenting U افزایش دادن
augments U افزایش دادن
mark up U افزایش قیمت
monetary expansion U افزایش پول
thusŠ+= U نشان افزایش
ascended U افزایش دادن
cambers U افزایش زیاد
camber U افزایش زیاد
subjunction U افزایش در پایان
fire raising U افزایش اتش
fire-raising U افزایش اتش
scale up U افزایش مقیاس
pick up speed <idiom> U افزایش سرعت
superadd U باز افزایش
salary increase U افزایش حقوق
temperature rise U افزایش دما
ascend U افزایش دادن
superaddition U باز افزایش
accruing U افزایش یافتن
tax increase U افزایش مالیات
progation U افزایش انتقال
accrues U افزایش یافتن
accrue U افزایش یافتن
rise in temperature U افزایش دما
put on weight <idiom> U افزایش وزن
multiplication U افزایش تکثیر
export promotion U افزایش صادرات
add time U زمان افزایش
addibility U قابلیت افزایش
increase in load U افزایش بار
increase in potential U افزایش پتانسیل
increase of potential U افزایش پتانسیل
increase in price U افزایش بهاء
increase in sensitivity U افزایش حساسیت
acceleration تعجیل افزایش
thickening U افزایش ضخامت
increasable U افزایش پذیر
increase of efficiency U افزایش راندمان
spurts U افزایش ناگهانی
spurting U افزایش ناگهانی
spurted U افزایش ناگهانی
spurt U افزایش ناگهانی
hypertension U افزایش فشارخون
free radical addition U افزایش رادیکالی
accelerative U مایه افزایش
frequency multiplication U افزایش فرکانس
elongation U افزایش طول
annual increase U افزایش سالانه
increase in value U افزایش ارزش
growth U افزایش ترقی
appreciations U افزایش بها
augmentable U قابل افزایش
ingravescence U افزایش تشدید
growths U افزایش ترقی
increase of contrast U افزایش کنتراست
increase of current U افزایش جریان
appreciation U افزایش بها
overcompound U افزایش ترکیب
increase of output U افزایش توان
increase of power U افزایش قدرت
increase of pressure U افزایش فشار
capital deepening U افزایش عمقی سرمایه
capital apprecation U افزایش ارزش سرمایه
ether catalyzed addition U افزایش با کاتالیزگری اتر
capital widening U افزایش سطحی سرمایه
accretions U افزایش یا نمو کوره
artificial aging U افزایش استحکام الومینیوم
antimarkovinkoff addition U افزایش غیر مارکونیکوفی
to be on the increase U روبه افزایش گذاشتن
alkalosis U افزایش قلیای بدن
electrophilic addition U افزایش الکترون دوستی
scale up U افزایش به نسبت ثابت
appreciations U افزایش ارزش دارائی
boost U افزایش دادن چیزی
boosted U افزایش دادن چیزی
aging U افزایش طول عمر
boosts U افزایش دادن چیزی
boosting U افزایش دادن چیزی
elongation U افزایش درازا کشامد
rate of productivity increase U نرخ افزایش بازدهی
rate of wage increase U نرخ افزایش دستمزد
increase in conductivity U افزایش قابلیت هدایت
increase endorsement U تصدیق یا تائید افزایش
escalator clause U شرط افزایش بها
raise to a higher power U افزایش دادن نما
hyperglycemia U افزایش قند در خون
fibrosis U افزایش بافت لیفی
appreciation U افزایش ارزش دارائی
scale U کمتریا افزایش نسبت
birth rates U نرخ افزایش ولادت
birth rates U ضریب افزایش جمعیت
jumps U جهش افزایش ناگهانی
bring something on <idiom> U دلیل افزایش سریع
increment U افزایش در حقوق توسعه
increments U افزایش در حقوق توسعه
to increase [to, by] U افزایش یافتن [به مقدار]
strain U افزایش طول نسبی
strains U افزایش طول نسبی
birth rate U ضریب افزایش جمعیت
capital gains U افزایش ارزش سرمایه زش
jump U جهش افزایش ناگهانی
birth rate U نرخ افزایش ولادت
vrc U بررسی افزایش عمودی
jumped U جهش افزایش ناگهانی
internal temperature rise U افزایش درجه حرارت داخلی
multiplicative U کمک کننده به افزایش یا ضرب
acroesthesia U افزایش حساسیت اعضای انتهایی
intensifying U افزایش دادن تشدید کردن
to rise in somebody's esteem U افزایش اعتبار در برابر کسی
multiplier U وسیله افزایش ماشین حساب
appreciations U افزایش ارزش دارایی و موجودی
intensified U افزایش دادن تشدید کردن
intensify U افزایش دادن تشدید کردن
appreciation U افزایش ارزش دارایی و موجودی
hypercapnia U افزایش کربن اکسید در خون
to fire up something U با تحریک چیزی را افزایش دادن
amplify U افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
amplifying U افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
increase of strain U افزایش تغییر طول نسبی
To keep prices down. U جلوی افزایش قیمتها را گرفتن
amplifies U افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
becking mill U غلطک برای افزایش طول
amplified U افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
primary hypertension U افزایش اولیه فشار خون
intensifies U افزایش دادن تشدید کردن
strain at failure U افزایش طول نسبی درگسیختگی
social increment U افزایش ناشی از کار جمعی
Prices are rising ( falling ) . U قیمت ها درحال افزایش (کاهش ) هستند
CSLIP U نرخ ارسال داه افزایش می یابد
stress strain curve U منحنی تنش به افزایش طول نسبی
Recent search history Forum search
1Soar
1جداسازی سلول‌های‌سرطانی‌گردشی با افزایش حجم ناشی از پرتو تابیده‌شده به سلول‌های سرطانی جاذب نانوذرات طلا
1offshoring
1جداسازی سلول‌های‌سرطانی‌گردشی به کمک افزایش حجم ناشی از تابش لیزر به سلول های حاوی نانوذرات طلا
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com